ارمیاارمیا، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 17 روز سن داره

كم كم دارم بزرگ ميشم

لحظه شماری

فقط 10 روز دیگه مونده 10 روز تا سالگرد اولین دیدار 10 روز تا سالگرد اولین بوسه اولین آغوش اولین گریه اولین خنده اولین خواب تو اغوش من نه تو شکم من 10 روز فقط مونده تا اولین هااااااااااااااااا عزیزم 10 روز تا تولدت مونده و هنوز برای من تازگی داری هنوز بوی موقع تولدت رو میدی هنوز تو چشمهای من همون نوزادی که توی یه حوله ابی رنگ گذاشتن و دادن به من و من پر شدم از عشق  لبریز شدم از خوشحالی و حس خوشبختی و مست شدم از بوی ناب تنت تولدت مبارک    
15 آذر 1391

لالا گل پونه

لا لا گل پونه قناری بی اب و دونه خدا خودش روزی رسونه لا لا مادر تو بدون شیره گریه نکن صدات میگیره این لب یااین که کویره لا لا لا لایی لالا نشون نده اینقدر گلوتو واکن دو دست کوچولوتو دعا کن یکم عمو رو لالا لالا لایی لا لا پرستوی سرخ و سفیدم کی گفته من شیرت نمیدم شیری نمونده ای امیدم لالا لا لا گفتم یکی به سقا بگه داره دیر میشه زودتر بیاد وگرنه بچه ام میافته از شیر لا لا لا لا عزیزم    
3 آذر 1391
1